پارت ۵۴

و تهیانگ و بغل کرد
٪ ببخشید که به دنیا اومدم و باعث اذیت شدنت شدم
= تهیانگ هشدار میدم دیگه این حرف و نزن تو داداش منی من به امید تو زندم
که هر دو برادر حس کردن توی جای گرمی فرو رفتن بله جیمیم هر دو رو توی بغل کوچیکش گرفته بود
+ جین تو خیلی مهربونی کاش منم داداشی مثل تو داشتم
و گریه کرد جین جیمین و توی بغلش کشید و موهاش و ناز کرد و روش رو بوسید
= از حالا به بعد توام داداش کوچولو من باشه ؟
+ مررررسی
- جیمی بیا اینجا ببینم موچی کوچولوی من چرا گریه میکه ؟
جیمین بلند شد و رفت توی بغل دوست پسرش نشست
* امگا بودن به خودی خود سخته چه برسه به ما که امگای نریم
÷ تا زمانی که ما ازتون حمایت می‌کنیم کسی چپ نمیتونه نگاتون کنه
* آقای پهلوون پنبه باباهامون چی ؟
÷ بدم میاد هی توی لحظات عاشقانموم میرینی
و همه خندیدن
( اتاق ب.ی)
& سرورم اجازه ورود دارم ؟
ب.ی : بیا تو
& سرورم درباره جلسه عرضی داشتم
ب.ی : بگو میشنوم
& یکی از امپراطور ها گفتند که پسرشون گم شده سرورم شاهزاده موقع برگشت یه پسر همراه خودشون داشتن
ب.ی : خب پس احتمال میدی که همون پسر باشه
& بله سرورم وقتی عکس پسرشون رو نشون دادن مطمئن شدم
ب.ی : خوبه میتانی بری
و سرباز از اتاق امپراطور خارج شد
دیدگاه ها (۱)

پارت ۵۵

پارت ۵۶

پارت ۵۳

پارت ۵۲

حاجیییییی مامانم باز گیر داد به درسا و زد تو گوشم که تازه زخ...

پسر کوچولوی من پارت : ۱۰ویو ته : لوسی : چیییییی ؟ چراغ رو رو...

برادر بی رحم من 💔🥀🖤💫part ۳ویو یورا:داشتم میرفتم توی اتاقم ام...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط